وظایف منتظران - قسمت ششم
توضیحات

بسمه تعالی

وظایف منتظران جلسه ششم:

در بحث حسابرسی به اعمال گفتیم که یکی از موارد حسابرسی توجه به درجه تقوایی است که در آن هستیم و درجه ای که مد نظر داریم به آن برسیم و دیگری شناخت گناهان مختلف است. در راستای شناخت گناهان مربوط به اعضا و جوارح مواردی از تقوای چشم و گوش و زبان و شکم را گفتیم و شناخت گناهان دیگر اعضا و جوارح بدن را به شما واگذار می کنیم.

غیر از گناهان اعضا و جوارح، گناهان دیگری هم هست که از اعتقادات و یا حالات درونی ما سرچشمه می گیرند مانند ناامیدی نسبت به رحمت خدا یا از طرف دیگر خوف نداشتن از خدا که هر دو جزو گناهان است.

یا انواع شرک داشتن مانند شرک خفی که اینها باید مد نظر قرار بگیرد و از آنها اجتناب شود.

هر کدام از این موارد نیاز به بررسی کامل دارد و یک بحث مجزا را می طلبد. کتاب گناهان کبیره .... هم از کتبی است که می تواند در این زمینه مفید باشد.

مورد مهم دیگری که در محاسبه باید مد نظر قرار بگیرد حقوق مختلفی است که به گردن ماست. اگر حقوقی که به گردن ماست را نشناسیم نمی توانیم بفهمیم که در مورد آنها کوتاهی کرده ایم یا خیر.

 

3- 6- شناخت حقوق مختلفی که به گردن ماست جهت محاسبه اعمال:

اما یکی از موارد بسیار مهم در محاسبه، محاسبه حقوقی است که بر گردن ماست. در یک دسته بندی می توان این حقوق را به سه دسته حق الله، حق الناس و حق النفس تقسیم نمود.

بعضی حق الله را شامل مواردی مانند عبادات می شمارند. کمبودهایی که در نماز و روزه و... داشته ایم همه باید هم با توبه و هم با محاسبه و قضا کردن، جبران شود.

اما حق الناس مساله بسیار مهمی است که خداوند نیز از آن نمی گذرد.

حق النفس هم شامل حق نفس خود انسان و حق اعضا و جوارح اوست.

امام سجاد (علیه السلام) در رساله حقوق که نامه ای است که به یکی از یاران خود می نویسد، انواع حقوقی که بر گردن ماست را بر می شمارد که می تواند سرلوحه ما و پایه و اساسی برای حسابرسی به اعمالمان باشد. برخی از حقوقی که در این رساله ذکر شده اند و در عصر ما هم وجود دارند در ادامه ذکر می گردند. البته مواردی که در اینجا می آید مربوط به رساله حقوقی است که در کتاب خصال[1] آمده است و مواردی که در ادامه می آید خلاصه شده آن است.

 

اولین نکته و البته مهم ترین نکته ای که حضرت می فرمایند این است:

" بدان که از سوی خدای عزوجل بر عهده تو حقوقی است که تو را در هر حرکت و آرامش و حالت و جایگاهی و در هر عضوی که به گردش در آوری و هر ابزاری که به کارگیری، در برگرفته است."

پس خود ایشان تاکید می فرمایند که حقوق خلاصه به این مواردی که در ادامه آمده نمی شود و در هر حرکت و سکون و هر مکانی که بروی و هر اندامی که حرکتش بدهی یا هر وسیله ای که استفاده کنی حقی واجب بر تو هست.

از طرفی در ادامه قسمت مقدمه می فرمایند که "و دیگر حق‌های معمول به قدر اسباب و عوامل که حالات و موقعیت‌های گوناگون را پدید می‌آورند. " که نشان میدهد این حقوق در حالات دیگر و موقعیت های دیگری غیر از موارد ذکر شده هم هست. پس مساله، خیلی دقیق و ظریف است و توجه کنید که می فرمایند: " حقی واجب" پس توجه به آنها خیلی ضروری است.

حق خدا:

در مورد حق خدا حضرت می فرمایند: " بزرگ‌ترین حق خدا بر تو آن است که او را بپرستی و هیچ شریکی برایش قرار ندهی. هرگاه خالصانه چنین کنی، ‌خدا بر خود لازم می‌دارد که در کار دنیا و آخرت، ‌تو را بس باشد".

اگر توجه کنید پرستش یعنی اطاعت و اطاعت کردن از دستورات الهی یعنی اطاعت از دستورات امام و لذا یعنی به جا آوردن حق واجب خدا و خود و دیگران. پس اطاعت اگر کامل باشد تمام حقوق مد نظر قرار گرفته است. یعنی اگر حق خدا را به صورت جامع در نظر بگیریم شامل حق نفس و حق الناس هم می شود و کلا اطاعت از خدا در رعایت حقوق یعنی به جا آوردن تمامی حقوق. از طرف دیگر توجه به عبارت "خالصانه" خیلی مهم است. انسان گاها کارها را برای رضایت و خوشایند رییس و مدیر و ... انجام می دهد یا برای خود نمایی که در واقع دچار شرک خفی می شود و این با شریک قرار ندادن برای خدا جور در نمی آید. لذا انسان باید دقت کند که تا جای ممکن از شرک خفی هم پرهیز کند.

 

حق خود و اندامت:

"حق خودت بر تو آن است که هستی‌ات را در راه اطاعت خدای عزوجل به کار بری".

 بعد امام اندام را برمی شمارند و حق آنها را می فرمایند (که مواردی از حقوق اعضا را ما قبلا در تقوای جوارح گفتیم اما اینجا آنها را به نقل از کلام امام سجاد علیه السلام در رساله حقوق می آوریم):

"حق زبان:  حق زبانت آن است که حرمتش را نگاه داری، ناسزا نگویی و عادتش دهی به نیکی و رها کردن سخنان زیادی و بی‌فایده، و خوبی به مردمان و خوش‌سخنی در بین آنها.

حق گوش: حق گوش آن است که آن را از شنیدن غیبت و آنچه گوش سپردن به آن روا نیست، پاک و منزه بداری.

حق چشم: حق چشم آن است که از آنچه برای تو حلال نیست، بپوشانی‌اش و با آن، به دیده عبرت بنگری.

حق دست:

«حق دست تو آن است که به سوی آنچه تو را نرسد، درازش نکنی».

حق پا:

«حق پای تو آن است که با آن به جایی که برایت جایز نیست، راه نسپری، زیرا با همین پا است که بر صراط‌ خواهی ایستاد، بنگر که تو را نلغزاند و در آتش نیفکند.

حق شکم:

حق شکم تو آن است که ظرف خوردنی های حرام قرارش ندهی و افزون بر سیری، نخوری».

حق عضو جنسی:

«حق عضو جنسی تو آن است که از زنا حفظ کنی و نگذاری به آن بنگرند».

 

حقوق کارها :

حق نماز:  حق نماز آن است که بدانی نماز وارد شدن بر خدای عزوجل است و تو در حال نماز، در برابر خدای عزوجل ایستاده‌ای. چون این را دانستی، همچون بنده‌ای خوار و بی‌مقدار و مشتاق و نگران و امیدوار و ترسان و بیچاره و زار (وگریان) به نماز می‌ایستی که خدایی را که در برابرش قرار گرفته با آرامش و وقار بزرگ می‌دارد. پس با دل و جان به نماز روی می‌کنی و آن را به شکلی درست و با تمام احکام و حقوقش به جای می‌آوری. (توجه کنید که حضرت، حالت خوف و رجا و تضرع را با عبارت الخائف الراجی المسکین المتضرع یعنی ترسان و امیدوار و مسکین گریان مورد تاکید قرار داده اند. ببینید مسکین چطور گدایی می کند نداری خودش را تبلیغ می کند تا دل دیگران به رحم بیاید خصوصا اگر مسکین نداری اش را با گریه بگوید که حالت ترحم خیلی بیشتری را دریافت می کند و پول بیشتری به دست می آورد. حالا اگر انسان بداند که میتی است که خداوند حی به او جان می دمد و فقیری است که همه چیزش از بدن و جوارح گرفته تا نیرو و قوه و فکر و همه را خدا داده و متعلق به خود اوست پس چیزی از خود ندارد پس مرده نداری است که هیج ندارد در برابر خدای زنده ای که همه چیز مال اوست اگر گریان خدا را بخواند چه میزان توجه خداوند را به خود جلب می کند. همین در کلام امیزالمومنین علیه السلام هم هست در مناجات امیرالمومنین (علیه السلام در مسجد کوفه داریم:

"مولایم ای مولای من، تو نیرومندی و من ناتوان، آیا رحم می‌کند به ناتوان جز نیرومند؟ مولایم ای مولای من تو بی‌نیازی و من نیازمند، آیا رحم می‌کند به نیازمند جز بی‌نیاز؟ مولایم ای مولای من، تو عطا بخشی و من گدا، آیا رحم می‌کند به گدا جز عطابخش؟ مولایم ای مولای من، تو زنده‌ای و من مرده، آیا رحم می‌کند به مرده جز زنده؟")

 

حق حج:

حق حج آن است که بدانی حج، وارد شدن بر پروردگار و گریختن از دست گناهان به سوی او است و پذیرفته شدن توبه تو و انجام گرفتن واجبی که خدا بر تو لازم گردانیده، به واسطه حج است.

حق روزه: حق روزه آن است که بدانی آن پرده‌ای است که خداوند در برابر زبان و گوش و چشم و شکم و شرمگاه تو آویخته تا بدین وسیله تو را از آتش در امان بدارد، پس هرگاه روزه را ترک کنی، در واقع پرده‌ای را که خدا بر تو پوشانده، پاره کرده‌ای. (چون می دانید که روزه دار واقعی کسی است که چشم و زبان و دیگر اعضایش هم روزه دار باشند و گناه نکنند لذا ترک روزه زمینه ساز انجام گناهان می شود.)

حق صدقه : حق صدقه آن است که بدانی ذخیره و اندوخته تو است نزد پروردگارت و امانتی است که به گواه گرفتن بر آن، نیاز نداری. چون این مطلب را دانستی، به صدقه‌ای که پنهانی داده‌ای، مطمئن‌تر خواهی بود از صدقه‌ای که آشکارا پرداخته‌ای. و بدان که صدقه در دنیا، بلاها و بیماری ها را، و در آخرت آتش را از تو دور می‌گرداند."

حق قربانى: حق قربانی آن است که با آن فقط خدا را قصد کنی و نه بندگانش را، و جز قرار گرفتن در معرض رحمت خدا و رستگاری روحت در روز ملاقات با او، غرض دیگری نداشته باشی. (یعنی به خاطر حرف مردم گوسفند بزرگتری را انتخاب نکنی یا به خاطر اینکه نشان بدی که پولدار هستی و شان خودت را بخواهی با آن اثبات کنی)

 

حق مدیر سیاسی و حاکم:

«حق حاکم آن است که بدانی تو برای او وسیله آزمایش شده‌ای و او در سلطه‌ای که از سوی خداوند بر تو دارد، به تو گرفتار است. پس نباید خود را در معرض خشم او قراردهی، در غیر این صورت، خود را با دست خویش به هلاکت افکنده‌ای و در بدی های او نسبت به خود، شریک خواهی بود».

(البته اینجا صحبتی از اینکه حاکم عادل باشد یا ظالم نیامده اما  بعضی امده اند این کلام را با دیگر احادیث که نشان از عدم همکاری با حاکمان ظالم را نشان می دهد در کنار هم قرار داده و آن را تفسیر کرده اند. در واقع، باید دانست در شرایطی مثل امام حسین (ع) باید با حاکم ظالم جنگید و در شرایطی هم باید مثل امام حسن (ع) صلح کرد و اما تقیه نسبت به حاکمان به جهت حفظ دین هم از مواردی بوده که در اسلام هم مورد تاکید بوده است. در واقع خود امام که معصوم است به بهترین شکل می داند که چه موقع صلح و چه موقع قیام کند. از طرفی توجه به حق شهروند نیز در کنار توجه به حق حاکم مهم است که در ادامه می آید)

 

حق پیشوای علمی (معلم و استاد):

حق مدیر علمی و آموزگار تو آن است که او را بزرگ شماری و جلسه درسش را محترم بداری و خوب به او گوش بسپاری و به او توجه نمایی، و اینکه نزد او صدایت را بلند نکنی و سؤال هیچ یک از کسانی را که از او پرسشی دارند، پاسخ نگویی تا او خود پاسخ گوید و در جلسه درسش با کسی هم سخن نشوی و نزد او، غیبت کسی را نکنی، و اینکه هرگاه پیش تو از او بد گفتند، از او دفاع نمایی و کاستی هایش را بپوشانی و برتری هایش را آشکار سازی؛ با دشمنش هم‌نشین نشوی و با دوستش، دشمنی نورزی. چون چنین رفتار کنی، فرشتگان خدا گواهی دهند که تو پروردگارت را قصد کرده‌ای و دانش    آموزگارت را به خاطر خدا فراگرفته‌ای نه به خاطر مردمان.

 

حق زیردستان سیاسی (شهروندان): حق زیردستان سیاسی تو آن است که بدانی چون آنها ناتوان‌‌اند و تو قدرت داری، زیردست تو شده‌اند پس باید در میان آنها به عدالت رفتار کنی و با آنها همچون پدری دلسوز و مهربان باشی و نادانی‌شان را بر آنها ببخشی و زود کیفرشان ندهی و خدا را به خاطر توانائی که در امور مربوط به ایشان به تو عطا کرده، سپاس گزاری کنی.

(در واقع توجه به این نکته در کنار حق حاکم مهم است چرا که امام در عین حالی که نسبت به حاکم می فرمایند که " نباید خود را در معرض خشم او قراردهی" به حاکم هم می فرمایند " باید در میان آنها به عدالت رفتار کنی و با آنها همچون پدری دلسوز و مهربان باشی و ...")

 

حق زیردست علمى( شاگرد):  آن است که بدانى علمى که خدا به تو داده و خزانه ى حکمتى که به تو سپارده است، براى خدمت گزارى به آن هاست. اگر کارى را که به عهده ات نهاده است درست انجام دهى و چونان خزانه دار مهربانى رفتار کنى که خیر ارباب را در میان فرودستانش پاس مى دارد و شکیبا و مخلص است و چون نیازمندى را ببیند، از اموالى که در دست دارد در اختیارش مى گذارد، ره یافته و خدمت گزار و باایمان خواهى بود، وگرنه خائن به خدا و ظالم به خلق هستى، و سزاوارى که خدا علمش را از تو بازگیرد و قاهرانه با تو رفتار کند. (در واقع نشان می دهد استاد خزانه داری مهربان باید باشد که علمی را که خداوند به او به امانت سپرده به نیازمندان آن برساند)

 

حق همسر:

حق همسر آن است که بدانی خدای عزوجل او را برای تو مایه‌ آرامش و انس قرار داده. پس بدان که این سکونت و انس نعمتی از سوی خداوند در حق تو است. پس همسرت را گرامی بدار و با او مدارا کن، اگر چه رعایت حق تو، بر او لازم‌تر است. بی‌شک او بر تو حق رحمت و دلسوزی دارد، چون او در بند و اسیر تو است و تو باید خود خوراکش دهی و بپوشانی‌اش، و چون نادانی کند، ‌او را ببخشایی.

(در واقع نکاتی مثل توجه به نعمت داشتن همسر به عنوان مایه آرامش و انس، گرامی داشتن همسر، مدارا کردن با همسر، مهربانی کردن با همسر، رفتار دلسوزانه و بخشش نکاتی است که در اینجا حضرت در رفتار میان زن و مرد خصوصا به مردان توصیه کرده اند چون این نامه خطاب به یکی از یاران مرد ایشان است و توجه به این نکته هم داده اند که رعایت حق مرد بر زن لازم تر است که می تواند به همین دلیلی باشد که مرد موظف است خوراک و پوشاک زن را تامین کند و مرد باید بار مالی آن را به دوش بکشد و خستگی و استرس های شغلی را تحمل کند. از طرفی توجه به این نکته ضروری است که عیبها را دیدن عمدتا مربوط به قبل از ازدواج است تا انسان یک انتخاب درست و آگاهانه داشته باشد و در واقع بعد ازدواج وظیفه زوجین مهربانی کردن، چشم پوشی و مداراست).

 

ادامه این حقوق ان شاا... در جلسه بعد مورد بررسی قرار می گیرد.

خدایا به ما توفیق بده تا بتوانیم به کلام امام سجاد علیه السلام عمل کنیم و حقوقی که به گردن ماست را به جا بیاوریم و ما را جزو منتظران واقعی امام زمان(عج) قرار بده. الهی آمین.

 

[1] - الخصال، شیخ صدوق، ص564

فایل های پیوست

وظایف منتظران - قسمت ششم
موارد مشابه

وظایف منتظران - قسمت ششم

وظایف منتظران - قسمت ششم
00:00
00:00
نظرات

قوانین ارسال نظر

  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
  • با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی‌یابند بنابراین توصيه مي‌شود از مثبت و منفی استفاده کنید.