وظایف منتظران- قسمت چهارم
توضیحات

بسمه تعالی

وظایف منتظران امام زمان (عج)- جلسه چهارم

امام صادق(ع) تقوا را دارای سه درجه می‌داند و می‌فرماید:

«التَّقوی عَلی ثَلاثَهِ اَوجُهٍ: تَقوی بِاللهِ وَهُوَ تَرکُ الحَلالِ فَضلاً عَنِ الشُّبهَهًِْ، وَهُوَ تَقوی خاصِّ الخاصِّ؛ وَتَقوی مِنَ اللهِ تَعالی وَهُوَ تَرکُ الشُّبهاتِ فَضلاً عَنِ الحَرامِ، وَهُوَ تَقوی الخَاصِّ؛ وَتَقوی مِن خَوفِ النَّارِ وَالعِقابِ وَهُوَ تَرکُ الحَرامُ، وَ هُوَ تَقوی العامِ...»؛

تقوا سه‌گونه است: اول تقوا از خوف آتش و عذاب که همان ترک حرام باشد و در واقع تقوای عوام است. دوم تقوای از خدا (نه از خوف جهنم) که ترک شبهات است و این مرتبه تقوای خواص است. سوم تقوای فى الله و آن ترک حلال برای دچار نشدن به شبهات است. (امام صادق، مصباح الشریعه، ص 38، باب 83. مؤسسه اعلمی، 1400ق.)

و مواردی از تقوای چشم و گوش را بر شمردیم و حالا به مواردی از تقوای زبان اشاره می کنیم:

 

4-3- تقوای زبان[1]:

مرحوم «فيض كاشانى» در كتاب «المحجّة البيضاء»[2] و «غزالى» در «احياء العلوم»[3] بحث مفصلی تحت عنوان گناهان زبان ذكر كرده اند که در اینجا به برخی از آنها و یا مصادیق آنها اشاره می کنیم:

1 ـ گفتگو كردن در امورى كه به انسان مربوط نيست (و در سرنوشت او اثر مادّى و معنوى ندارد)، بيهوده گويى و پرحرفى.

2 ـ گفتگو در امور گناه آلود مانند وصف مجالس شراب و قمار (و مجالس گناه) و وصف زنان آلوده.

3 ـ جرّ و بحث هايى كه براى تحقير ديگران انجام مى شود، و نیز بحثهايى كه به عنوان اظهار فضل و برترى جويى است.

4 ـ بد زبانى و فحش دادن.

5 ـ لعن كسى كه مستحقّ لعن نيست.

6 ـ اشعارى كه محتواى باطل دارد يا با آهنگ لهوى خوانده مى شود.

7 ـ مزاح و شوخى هاى ركيك و زشت.

8 ـ تمسخر و استهزاى ديگران.

9 ـ فاش كردن اسرار مردم.

10 ـ وعده هاى دروغ دادن.

11 ـ دروغ و خبرهاى خلاف گفتن.

12 ـ غيبت كردن.

13 ـ سخن چينى (حرف اين را براى آن بردن و ميان دو نفر يا دو گروه آشوب بپا كردن).

14 ـ نفاق در سخن (در پيش رو چيزى گفتن و در پشت سر چيز ديگر).

15 ـ ستايش از كسانى كه شايسته ستايش نيستند.

16 ـ نسنجيده و بى مطالعه سخن گفتن كه غالباً توأم با خطاها و خلافها است.

17 ـ تهمت زدن.

18 ـ شهادت به باطل.

19 ـ خودستايى.

20 ـ نشر شايعات بى اساس و اكاذيب، و اشاعه فحشاء.

21 ـ خشونت در سخن و بى ادبى در كلام (خصوصا تندی در صحبت با والدین، تندی در صحبت با استاد و معلم، با القاب زشت کسی را صدا زدن).

22 ـ ايذاء ديگران با گفتار، و به اصطلاح نيش زبان زدن.

23 ـ مذمّت كسى كه سزاوار مذمّت نيست.

24 ـ كفران و ناسپاسى با زبان.

25 ـ تبليغ باطل و تشويق بر گناه و امر به منكر و نهى از معروف.

....

5-3- تقوای شکم

1-5-3- توجه به حلال بودن یا حرام بودن لقمه[4]:

در سیره رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌بینیم که با دقت بسیار، چیزی را از کسی می‌پذیرفت و تا یقین به حلال بودن آن پیدا نمی‌کرد، ‌آن را نمی‌خورد.


داستان «امّ عبدالله» خواهر «شدّاد بن اوس» به خوبی روایت فوق را تبیین می‌نماید. در تاریخ نقل است: «پس از روزی دراز و بس سوزان، امّ عبدالله ظرف شیری برای افطار رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرستاد. حضرت ظرف را به وی بازگرداند و به وی پیغام فرستاد که: این شیر را از کجا آورده‌ای؟ امّ عبدالله گفت: از گوسفند خویش. سپس فرمود: این گوسفند را از کجا آورده‌ای؟ امّ عبدالله گفت: از مال خود خریده‌ام. سپس ایشان، شیر را آشامید. فردای آن روز، امّ عبدالله نزد پیامبر خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و عرض کرد: ‌ای پیامبر خدا! به خاطر گرمی هوا و درازی روز، ظرف شیری برایتان فرستادم؛ امّا شما آن را همراه پیکی باز گرداندی؟ پیامبر خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «بِذَلِکَ اُمِرَتِ الرُّسُلُ اَنْ لَا تَاکُلَ اِلَّا طَیِّباً‌ وَلَا تَعْمَلَ اِلَّا صَالِحاً[5]؛

به همین خاطر، پیامبران، فرمان یافته‌اند که جز حلال نخورند و جز کار نیک، انجام ندهند
بر همین اساس در وصیتش به
امام علی‌ (علیه‌السلام) می‌فرماید: «یَا عَلِیُّ! اثْنَتَا عَشْرَةَ خَصْلَةً یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ الْمُسْلِمِ اَنْ یَتَعَلَّمَهَا فِی الْمَائِدَةِ اَرْبَعٌ مِنْهَا فَرِیضَةٌ وَاَرْبَعٌ مِنْهَا سُنَّةٌ‌ وَاَرْبَعٌ مِنْهَا اَدَبٌ فَاَمَّا الْفَرِیضَةُ فَالْمَعْرِفَةُ بِمَا یَاکُلُ...؛[6] یا علی! دوازده خصلت است که سزاوار است انسان مسلمان در رابطه با غذا خوردن فرا گیرد؛ که چهارتا از آن واجب و چهارتای دیگر سنت و مابقی (جزء) ادب (سفره) است: ‌(یکی از واجبات) ‌شناخت به آن چیزی است که می‌خورد....»

امام صادق (‌علیه‌السلام) می‌فرماید: «اَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ؛[7] پرهیزکارترین مردم کسی است که در کنار امور شبهه‌ناک (که معلوم نیست حلال است یا حرام) توقف نماید
نقل است: «روزی پدر جناب
مقدس اردبیلی در کنار نهر آبی نشسته بود. دید سیبی بر روی آب روان است. سیب را برداشته و از آن قدری تناول کرد؛ اما ناگهان پشیمان شد که چرا بدون اجازه صاحبش در آن تصرف کرده است. بدین‌جهت در مسیر آب حرکت کرد تا ببیند این سیب از کجا آمده است. بالاخره به باغی رسید که درخت سیب داشت و آب از آن باغ بیرون می‌آمد. مالک آن را یافت و ماجرا را شرح داد و از او طلب رضایت کرد. آن مرد رضایت نداد. گفت: قیمتش را می‌دهم. گفت: راضی نمی‌شوم. بالاخره بعد از اصرار زیاد صاحب باغ گفت: من با یک شرط از شما راضی می‌شوم. دختری دارم کر و کور و کچل و لال و مفلوج. اگر با او ازدواج می‌نمایی، رضایت می‌دهم. پدر مقدس اردبیلی که دید چاره‌ای جز این ندارد، پذیرفت و تن به این ازدواج داد. عقد را جاری کردند. شب زفاف داخل حجله شد و دختر خوش جمال و صحیح و سالمی را در حجله دید. از حجله بیرون آمد و نزد پدر عروس رفت و گفت: ‌ آن دختری که برای من وصف کردی، این نیست! گفت: این همان است؛ اما اینکه گفتم کور است؛ چون چشمش نامحرمی را ندیده، ‌و اینکه گفتم کچل است؛ یعنی مویش را نامحرمی ندیده. گفتم لال است؛ یعنی با مرد بیگانه سخن نگفته و گفتم مفلوج است؛ یعنی از خانه بیرون نرفته است. من مدت‌ها انتظار داشتم که این دختر را به همسری مثل شما بدهم و چون جدیت شما را در رضایت گرفتن برای خوردن یک سیب دیدم، این شرط را قرار دادم [8]و البته از چنین پدری باید پسری همچون مقدس اردبیلی تربیت شود.

امام حسین (‌علیه‌السلام) در تحلیل علل واقعه عاشورا خطاب به مردمی که در روز عاشورا به جنگ او آمده بودند و حاضر به سکوت و گوش دادن به سخنانش نبودند، ‌می‌فرماید: «وای بر شما! چرا ساکت نمی‌شوید و سخن مرا گوش نمی‌کنید؛ در حالی که من شما را به راه هدایت دعوت می‌کنم؟ کسی که از من اطاعت کند، هدایت می‌شود و کسی که نافرمانی نماید، هلاک و کافر خواهد شد. شما مرا اطاعت نمی‌کنید، گوش به سخن من نمی‌دهید
بعد حضرت در علت این مسئله می‌فرماید: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَطُبِعَ عَلَی قُلُوبِکُمْ؛ به تحقیق که شکم‌های شما از حرام پر شده و به قلب‌های شما مُهر (قساوت) زده شده است
[9]
لقمه‌های حرامِ یاران یزید (که به اصطلاح مسلمان نیز بودند) باعث شد که امام معصوم‌ (علیه‌السلام) و فرزندان او را تشنه به شهادت برسانند و خانواده‌اش را به اسارت بگیرند و برای این اقدام جشن و پایکوبی به راه بیاندازند.

 

در سخنان اولیای دین: عدم استجابت دعا[10]، عدم قبولی اعمال[11]، سیاهی دل[12]، لعن فرشتگان[13]، و محروم شدن از کوثر و شفاعت اهل بیت‌ (علیهم‌السلام)[14] ، داخل شدن به جهنم، ثبت گناه به عوض عبادت، محرومیت از دوستی امام علی(ع) از جمله آثار لقمه حرام است. (قبلا دلمان خوش بود که اگر اطاعت پذیریمان از امام علی(ع) ناقص است و تولی و تبری را درست رعایت نکردیم و ... و نمی توانیم ادعا کنیم جزو شیعیان امام علی(ع) هستیم حداقل ادعا می کنیم جزو محبین ایشان هستیم اما با این حدیث باید ببینیم که ما را جزو محبین می پذیرند یا خیر:


امیرالمومنین (علیه‌السّلام) می‌فرمودند: «لَیْسَ بِوَلِیٍّ لِی مَنْ اَکَلَ مَالَ مُؤْمِنٍ حَرَاماً؛

کسی که به حرام، مال مومنی را بخورد هرگز دوستدار من نیست.[15]»

)

حضرت رسول (ص) فرمودند: «همانا برای خدا فرشته‌ای بر بیت‌المقدس است که هر شامگاه ندا می‌دهد: هر کس حرامی بخورد از او نه عمل مستحبی قبول می‌شود و نه عمل واجب.[16]»

 

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: « مَنْ اَکَلَ لُقْمَهَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاهٌ اَرْبَعِینَ لَیْلَهً وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَهٌ اَرْبَعِینَ صَبَاحاً وَ کُلُّ لَحْمٍ یُنْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ اَوْلَی‏ بِهِ وَ اِنَّ اللُّقْمَهَ الْوَاحِدَهَ تُنْبِتُ اللَّحْمَ: کسی که لقمه حرامی بخورد، تا چهل شب نمازش قبول نمی‌شود و تا چهل صبح دعایش مستجاب نمی‌گردد و هر گوشتی که در بدن او از حرام روییده شود، به آتش جهنّم سزاوارتر است و هر یک لقمه حرام، باعث روییدن گوشت در بدن می‌شود»[17] ؛

 

در حدیث شریفی از امام محمد باقر (علیه‌السّلام) آمده است که می‌فرمایند: «اِنَّ اَوَّلَ مَا یُحَاسِبُ بِهِ العَبدُ اَلصَّلاةُ فَاِن قُبِلَت قُبِلَ مَا سَوَاهَا» اولین چیزی که (در روز قیامت) از بنده مورد حسابرسی قرار می‌گیرد، نماز است. اگر نماز پذیرفته شود، مابقی (اعمال) نیز پذیرفته می‌شود.[18]

 

لقمه حرام نه تنها روی خود فرد تاثیر دارد بلکه روی نسل او هم اثر گذار است:

امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: « کسب حرام، پیامدش در اولاد انسان آشکار می‌شود.[19]»

اما اگر کسی لقمه حرامی خورده و الان پشیمان است حدیث داریم اگر توبه کند خدا نیز به سمت او باز می گردد:

پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند:


« مَنْ اَکَلَ الْحَلَالَ قَامَ عَلَی رَاْسِهِ مَلَکٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ اَکْلِهِ اِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَهُ مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ کُلُّ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ وَ مَا دَامَتِ اللُّقْمَهُ فِی جَوْفِهِ لَا یَنْظُرُ اللَّهُ اِلَیْهِ وَ مَنْ اَکَلَ اللُّقْمَهَ مِنَ الْحَرَامِ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ فَاِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ اِنْ مَاتَ فَالنَّارُ اَوْلَی بِهِ : هرکه از حلال غذا بخورد، فرشته ای بالای سر او می ایستد و تا هنگامی که دست از خوردن بکشد برایش استغفار می کند اگر لقمه ای از حرام در شکم بنده وارد شود، تمامی فرشتگان آسمان و زمین او را لعنت می کنند و تا آن هنگام که آن لقمه داخل شکمش است خداوند به او نظر نمی کند و هر کس که لقمه حرامی بخورد غضب خدا را برای خود فراهم ساخته است؛ پس اگر توبه کند، خدا نیز به سوی او باز می گردد و اگر[در این حال] بمیرد پس اتش او را سزاوارتر است»[20]

 

غیر از مواردی مثل سرقت و ربا و غیره که نامشروع بودنش واضح است بعضی عایدی های دیگر مثل کم فروشی، رشوه گرفتن در ادارات و مطب دکتر و ... کسب مال از راه دروغ گفتن جزو مصادیق درآمد نامشروع و حرام است. بعضی از معاملاتی که به شرط سود ثابت است باید حتما فرد حکم آن را بپرسد که جزو معاملات ربوی نباشد و تا آنجا که می شود از موارد شبهه ناک پرهیز کند.

 

2-5-3- پرهیز از اسراف حتی در لقمه حلال

کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خداوند اسرافکاران را دوست ندارد (بخشی از آیه 31 سوره اعراف).

و در آیه دیگر چنین آمده است: کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ از میوه آن، به هنگامی که به ثمر می‌نشیند، بخورید! و حق آن را به هنگام درو، بپردازید! و اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست ندارد!

 

[4] - برگرفته از لقمه حرام- ویکی فقه

[8] - قاسمی، محمدعلی، روزی حلال، ص۱۷۶، انتشارات نور الزهرا، قم، دوم، ۱۳۸۸.

[11] - ابن فهد حلی، احمد بن فهد، عوالی اللئالی، ج۱، ص۳۶۵، دار الکتاب الاسلامی، اول، ۱۴۰۷ ق.

[13] - طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۱۵۰، شریف رضی، قم، ‌ چهارم، ۱۴۱۲ ق. و همچنین: طبری، عمادالدین، بشارة‌ المصطفی، ص۲۸، چاپ کتابخانه حیدریه، نجف اشرف، ۱۳۸۳ ق.

[15] - ورام بن ابی فراس حلی، مجموعه ورام (تنبیه الخواطر)، ج۱، ص۱۶.

[17] - بحار الأنوار. العلامة المجلسی. تحقیق: السید إبراهیم المیانجی ، محمد الباقر البهبودی. دارالاحیاء التراث. بیروت. الطبعة الثالثة. ١٤٠٣ - ١٩٨٣ م. ج63. ص 314.

[20] - همان منبع.

فایل های پیوست

وظایف منتظران- قسمت چهارم
موارد مشابه

وظایف منتظران- قسمت چهارم

وظایف منتظران- قسمت چهارم
00:00
00:00
نظرات

قوانین ارسال نظر

  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
  • با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی‌یابند بنابراین توصيه مي‌شود از مثبت و منفی استفاده کنید.